خبرفیت-مسابقات NPC روسیه با کسب مدالهای خوشرنگ برای تیم های ایرانی به پایان رسید. یوسف حمیدی یکی از طلاییهای تیم آکادمی امیرکبیر بود که موفق شد در دسته B کلاسیکفیزیک اوپن به مدال طلا دست پیدا کند. یوسف حمیدی که زیر نظر وحید اکبرزاده کار میکند توانست با این مدال طلا پاسخ اطمینان سرمربی باتجربهاش را بدهد. وقتی با یوسف حمیدی تماس گرفتیم او بجای اینکه از موفقیتش خوشحال باشد از بی تدبیری و عدم مدیریت تیمی که او را به این مسابقات اعزام کرده بود شکایت داشت.
با ۳۰ نفر رقابت کردم
در این مسابقات که خیلی سطح بالایی داشت من با بیش از ۳۰ نفر رقابت کردم و خدا را شکر میکنم که توانستم طلایی شوم. البته در بخش اورال قرار بود ۲ مقام اورالی اختصاص یابد که در آخر یکی از این دو اورالی به خانم ها رسید و من نتوانستم اورال شوم.
ناداوری نداشتیم
باید همینجا به شما بگویم که در این مسابقات به هیچ عنوان ناداوری رخ نداد البته روس ها تلاش میکردند که ورزشکاران خودشان را برنده کنند و در دسته من هم چنین اتفاقی افتاد.
من در همان ابتدا توسط داوران کنار ۴ ورزشکار روس قرار گرفتم و آنها سعی میکردند از بدن من عیب و ایرادی بگیرند تا نمره من را کم کنند اما خدا را شکر میکنم که بدن خوبی را رو استیج بردم که نتوانست دست داوران سوژه و آتو بدهد.
طلا تقدیم به اکبرزاده
من همینجا مدال طلایم را به وحید اکبرزاده تقدیم میکنم. اکبرزاده قبل از مسابقات به خوبی من را چک میکرد و ریز ترین نکات را به من ارائه میداد. بعد از مسابقه هم وقتی با او صحبت کردم به من خسته نباشید و تبریک گفت و من هم وقتی به تهران رسیدم نزد او رفتم و از زحماتش تشکر کردم. اکبرزاده برای من خیلی زحمت کشیده و همیشه او را به عنوان یک مربی حرفهای سطح بالا قبول دارم.
سرپرست تیم مارا گذاشتند و رفتند!
نمیخواستم این بحث را باز کنم اما اجازه بدهید حتی اسم بیاورم. آقای تشکری سرپرست تیم آکادمی امیرکبیر بودند که ما با این تیم اعزام شدیم. خیلی جالب است که به شما بگویم چه شرایط بدی را در این مسابقات متحمل شدیم. فقط همین نکته را بدانید که روزی که ما از مسکو به تهران میخواستیم پرواز کنیم آقای تشکری که با سه یا چهار نفر دیگر به عنوان کادر فنی حضور پیدا کرده بودند که البته ما چیز فنی از آنها ندیدیم فقط مارا تا فرودگاه رساندند و خودشان با تیم به تهران نیامدند. باور میکنید که آنها در مسکو ماندند تا چند روز بیشتر استراحت و خوش گذرانی کنند.
فرصت استراحت نداشتیم
میخواهم این نکته را به شما بگویم تا هم شما و هم مردم بدانید که وقتی که مسابقه ما تمام شد شب به هتل رفتیم و دوش گرفتیم تا رنگمان را پاک کنیم. این فرایند را همه میدانند که برای یک ورزشکار ۲ الی ۳ ساعت طول میکشد. جالب است بدانید که آقای تشکری به ما گفت که باید تا قبل از ساعت ۶ صبح هتل را تحویل دهیم و به سمت فرودگاه که ساعت ۱۲ پرواز داشتیم حرکت کنیم. ما نه خوب استراحت کردیم و نه اینکه صبحانهای در هتل خوردیم ، خیلی زود هتل را ترک کردیم و به فرودگاه رفتیم اما خود آقای تشکری در مسکو ماندند و چند روز بیشتر خوش گذرانی کردند.
هتلی که باشگاه و سونا نداشت
دیگر همه این مسئله را میدانند که برای یک ورزشکار در روز های منتهی به مسابقه ، هتل باید باشگاه و استخر و سونا داشته باشد تا ورزشکار بتواند به خوبی تمرین کند و آبگیری داشته باشد.
جالب است که آقای تشکری به ما گفت هتلمان ۵ ستاره است اما وقتی به مسکو رسیدیم هتلمان ۳ ستاره بود که اصلا هیچ چیزی نداشت. ما برای اینکه بخواهیم کار تمرینی و سونا داشته باشیم به هتل روبهرویی رفتیم و با هزینه شخصی توانستیم فقط یکبار از آن مجموعه استفاده کنیم.
پول اضافه گرفتند که بیشتر در مسکو بمانند
من واقعا برایم جای سوال است که چرا باید مسئول تیم با ما به تهران برنگردد. ما به ایشان اطمینان کرده بودیم و ۱۶ میلیون تومان به آنها برای این سفر پول داده بودیم اما با اطلاعاتی که من بدست آوردم متوجه شدم که این سفر بیش از ۱۰ میلیون تومان هزینه در پی نداشته است. یکی از ورزشکارانی که اتاق کناری من بود به من گفت که با هزینهای ۱۱ میلیون تومانی به این سفر آمده است. اما باز هم ما این نکات را نادیده گرفتیم و مشغول آماده سازی برای شرکت در مسابقه بودیم. بعد از مسابقه ولی آقای تشکری به اتاق ما آمدند و نفری ۸۰ دلار اضافه از بچه ها بابت پول ویزا گرفتند. پولی که قبلا به ما اعلام کرده بودند و ما در تهران داده بودیم اما نمیدانم چه شد که از ما دوباره پول گرفتند و ما ورزشکاران هم به ایشان تقدیم کردیم.
بدون پزشک ، بدون خبرنگار!
واقعا این نکته برایم عجیب است که چرا تیم ما نه پزشک داشت که به بچه ها رسیدگی کند و نه یک خبرنگار که اخبار موفقیت های تیم را پوشش دهد.
من روز مسابقه روی استیج پایم پیچ خورد و درد داشتم اما هیچکس نبود که به داد من برسد. حالم خیلی بد بود و آنقدر تحت فشار بودم که مجبور شدم خودم یکجوری پایم را مداوا کنم و به روس ها پناه ببرم.
وقتی هم که به تهران باز میگشتیم بخاطر آسیب دیدگی پایم و همچنین فشار بعد از مسابقه در هواپیما حالم بد شد و پزشک هواپیما به من ماسک اکسیژن زد که میتوانید از دیگر ورزشکاران هم بپرسید ولی خیلی عجیب است که سرپرست تیم ما در هواپیما حضور نداشت و با تیم به تهران نیامد. انگار که تیم ما یتیم بود.
تشکری بلاکم کرد!
من وقتی همه این چیزها را دیدم و با آقای تشکری صحبت کردم ایشان جواب های بی ربطی به من دادند و در نهایت خیلی جالب است که بدانید من را در اینستاگرام بلاک کردند. انگار که با بلاک کردن میتوانند همه چیز را تمام شده ببینند.
من قصد مطرح کردن این صحبت ها را نداشتم اما آقای تشکری در این سفر به من و سایر ورزشکاران ظلم کردند. ظلمی که واقعا قابل جبران نیست.
امیدوارم که دیگر شاهد چنین صحنه هایی نباشیم. از ما ۱۶ میلیون تومان پول گرفتند ولی سفری را برای ما ترتیب دادند که واقعا با هزینه کمتری قابل انجام بود. به هر حال ما ورزشکاران باید مراقب باشیم که با چه تیم هایی اعزام میشویم. این اشتباه از من و دیگر ورزشکاران تیم بود که امیدوارم دیگر چنین اشتباهاتی رخ ندهد و سرپرست های عزیز مثل دیگر تیم ها که حضور دارند و خوب هستند ، بهترین تیم را با بهترین امکانات اعزام کنند.